شعر غربت مسلم بن عقیل در کوفه

متن مرتبط با «شعر ورودیه کاروان به کربلا» در سایت شعر غربت مسلم بن عقیل در کوفه نوشته شده است

شعر غربت مسلم بن عقیل در کوفه

  • شعر غربت مسلم بن عقیل در کوفه :: شعر آیینی *شعر غربت مسلم(درکوفه) بین پس کوچه های نامردی،کوفه تنها گذاشت مـردش رابا کمی سنگ از سرش وا کرد روزه داری کوچـه گردش راهیچ کس بار آن مسافر را از سر شانه اش پیاده نکـردوای بر حال مـنبر کـوفه که از آن مرد استفاده نکرد...!کلماتِ "که این چه کاری بود؟!" دائماً راهی صدایش بودالتماسی شبیه "کوفه میا" سر سـجّاده ی دعـایـش بـودهیچ کس پا به پای او غیر از سایه از پشت سر نمی آمد روشنایی خانه ها رفـتـند ... سایه هم دگـر نـمی آمد ...خواست تا نامه ای اجیر کند به سوی کاروان...نشد که نشدشـرحـی از مـا وَقَـع بدهـد...بـه امام زمان، نشد که نشدعاقبت مرد بی کس کوفه سر دارالاماره جایش بودسر دار الامــاره کــوفه،آن مکانی که از خدایش بودگریه می کرد و زیر لب می گفت...با لبی تشنه،بادلی گـریانالــسّـلام علیک یا مظلوم، الــسّــلام عـلـیک یا عطشـانلب و دندان چـه قیمتی دارد...سـر قاری مـن سلامت بادهم سرش هم تنش خدا را شکر سر راه بنفشه ها افتاد ۹۵/۰۷/۱۸ ۱ ۰ عبدالزهرا ... نظرات هیچ نظری هنوز ثبت, ...ادامه مطلب

  • شعر ورودیه به کربلا

  • * شعر ورودیه به کربلا+ میرزا محمدتقی حجت الاسلام(نیّر تبریزی)گفت:ای گـروه هر که ندارد هوای مــا سـر گـیرد و بـرون رود از کربلای مــا ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر نـتـوان نـهـاد پای به خـلوت سـرای ما تا دست و رو نشست به خون می نیافت کس راه طــواف بـر حــرم کــبــریــای مـــا ایـن عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز شیر افـکن است بـادیـه ی ابـتـلای ما هـمـراز بـزم مـا نـبــود طـالـبان جــاه بـیگـانه بـایـد از دو جــهــان آشـنای ما بـرگـردد آنـکـه با هـوس کشور آمـده سر نـاورد بـه افسـر شاهـی گـدای مــا ما را هوای سلطنت مـلـک دیـگر اسـت کاین عرصه نیس,شعر ورودیه به کربلا,اشعار ورودیه به کربلا,شعر ورودیه کاروان به کربلا,شعر ورودی کاروان به کربلا,اشعار ورودیه کاروان به کربلا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها